loading...
بیتوته پورتال جامع شامل اخبار،سرگرمی،روانشناسی،زناشویی،فال و
beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

اگر به این 5سوال ساده پاسخ دهید، خیلی باهوش هستید!!
بدون شرح!

به تصویر زیر نگاه کنید و به سوالات پاسخ دهید!!

 

اگربه این5سوال پاسخ دهیدخیلی باهوشید!!

 

کدام دانشجو خسته و خواب آلود به نظر می‌رسد؟

 

کدامشان دوقلو می‌باشند؟

 

چند تا زن در عکس دیده می‌شود؟

 

چند نفرشان خوشحال هستند؟


چند نفرشان ناراحت می‌باشند؟

beytoote بازدید : 5 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

آموزش باکلاس شدن!!

 

سعي كنيد هرروز لباسهايتان را آپگريد كنيد

 

داشتن موبايل شيك و جديد خيلي مهم است

 

براي موبايلتان چند جلد بخريد تا بتوانيد موبايلتان را به سادگي با لباستان هماهنگ كنيد

 

مدل مو خيلي مهم است هرچه در اين زمينه هزينه كنيد باز هم كم است

 

هر روز چند كلمه جديد از ديكشنري استخراج كنيد تا به هنگام نياز به كار بگيريد

 

اگر با كسي قرار ميگذاريد با نيم ساعت تاخير به سر قرار برويد و از خيابانهاي شلوغ گله كنيد

 

مكالمات تلفني خود را به چند ثانيه خلاصه كنيد. خانومها بيشتر تمرين كنند

 

در ميهماني چاي را با قند نخوريد بلكه با نوك قاشق كمي شكر ريخته و فقط دو بار به هم بزنيد

 

چاي را به يكباره نخوريد بلكه يك كم چاي بخوريد چند كلمه حرف بزنيد كمي چاي كمي حرف ..... و

 

يوگا ورزش با كلاسي است حتما اين ورزش را ياد بگيريد

 

هنگامي كه كرايه ميدهيد هيچ وقت پول خرد ندهيد حتي المقدور تراول يا بيست هزار ريالي بدهيد

 

هر روز يك روزنامه به زبان انگليسي خريده و هر كجا ميرويد همراهتان ببريد

 

به كلاسهاي آموزش موسيقي رفته و هميشه كيف گيتار به دوشتان بياندازيد

 

هميشه چوب اسكي و چوب گلف را در ماشينتان داشته باشيد

 

در رستوران يا در ميهماني نصف كباب تان را ميل نكرده و در بشقاب دست نخورده باقي بگذاريد

beytoote بازدید : 7 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

ده دليلي که خدا زن را آفريد.

 

* خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسيدن آدرس نبود.
*خدا ميدونست يه روزي آدم نياز داره يک کسي کنترل تلويزيون رو بهش بده.
*خدا ميدونست که آدم هيچ وقت خودش وقت دکتر نميگيره!
*خدا ميدونست اگه برگ انجير آدم تموم بشه، هيچ وقت خودش براي خودش يکي ديگه نميخره. ...
*خدا ميدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره
*خدا مي دونست ادم ،آدم بشو نيست
*خدا ميدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره
*خدا ميدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره
* همونطور كه درانجيل آمده است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند
و به عنوان دليل شمار ه يك
* خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم....

beytoote بازدید : 3 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

چند راه حل بازي با اعصاب شوهر!

*دائما به شوهرتان بگوييد : ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي !

 

*غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد : اينقدر بدم مياد از مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن !

 

*هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد ، بگوييد : اِ ، باغچه همسايه چه گلهاي قشنگي داره ! چرا کنديشون ؟!

 

*هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ، به طرز فجيعي از ته حلق بگوييد : هوووووووووووووووووق !

 

*هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد ، به بهانه تماشاي عمو پورنگ ، سريع کانال را عوض نماييد !

 

*دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد !

 

*اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ، براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ، با دلخوري بگوييد : اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم حتما برام يه ماکسيما مي خريد !

 

*هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است ، براي ضد حال زدن به او بگوييد : عزيزم ميدوني اگه الان مهريم رو مطالبه کنم بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟!

 

چند راه حل بازي با اعصاب شوهر!

 

*هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد : عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نيست و حواست جمع کارته !

 

*هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد : عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که در يک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !

 

*از همسرتان معناي عشق را بپرسيد و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد و برايتان داستان هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد : ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

 

*هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد ، سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند که اين راز به گوشش نرسد !

 

و هر وقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا ، شوهرتان تصميم به طلاق دادن شما گرفت ، با توجه به قحطي شوهر در جامعه ، با چشماني پر از اشک به او بگوييد : منو ببخش عزيزم. و بعد از اينکه کاملا خر شد ، عمل به توصيه هاي بالا را از نو تکرار نماييد!!!

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

چقدر همسرتان را دوست دارید؟ (طنز)

 

1-شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟!
الف) به اندازه تعداد سکه های مهریه اش
ب) به اندازه تعداد قطعات جهیزیه اش
ج) به اندازه تعداد صفر های جلوی مبلغ موجودی حساب بانکی اش
د) به اندازه تمام ستاره های آسمان در روز !

 

۲ - چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !

 

۳ - اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا... بقای عمر ? تای دیگر باشه !

 

۴ - ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!
الف) املاک پدرش !
ب) دارایی پدرش !
ج) املاک و دارایی پدرش !
د) همه موارد !

 

۵ - اگر عیالتان از شما بخواهد که برای کادوی تولدش یک گردنبد طلا بخرید چکار می کنید ؟!
الف) تا بعد از روز تولدش گم و گور می شوید !
ب) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مریضی می زنید
!ج) تا بعد از روز تولدش خودتان را به مردن می زنید !
د) آدرس یک بدلی فروشی کار درست را از دوستتان می گیرید !

 

 

چقدر همسرتان را دوست دارید؟ (طنز)

 

۶ - محبت آمیز ترین جمله ایکه به عیالتان گفته اید چه بوده است ؟!

الف) عزیزم ، امروز صبحانه چی داریم ؟!
ب) عزیزم ، امروز ناهار چی داریم ؟!
ج) عزیزم ، امشب شام چی داریم ؟!
د) من واقعا ... من واقعا عاشق .... من واقعا عاشق تو .... من واقعا عاشق تو روبچه با پنیرم !

 

۷ - در کارهای منزل چقدر به عیالتان کمک می کنید ؟!
الف) در خوردن غذا با او همکاری می کنید !
ب) کانال های تلویزیون را شما با کنترل عوض می کنید !
ج) موقعی که عیالتان مشغول تمیز کردن منزل یا شستن ظروف است ، با زدن صوت و دست او را تشویق می کنید !
د) گاهی اوقات کارهای شخصی تان را خودتان انجام می دهید !

 

۸- اگر عیالتان با شما قهر کند برای آشتی کردنش چه کار خواهید کرد ؟!
الف) شما هم با او قهر می کنید تا زمانیکه خودش بیاید منت کشی !
ب) از طریق بکارگیری سیستم اعمال خشونت ، او را به زور آشتی خواهید داد !

ج) او را تهدید می کنید که اگر تا ?? بشمارید و آشتی نکند سریعا اقدام به اختیار نمودن همسر جدید می نمایید !
د) حاضرید یک چیزی هم بدهید اگر همیشه قهر باشد !

 

۹ - نظرتان در مورد این جمله چیست ؟
( مهرم حلال ، جونم آزاد ! )
الف) زیبا ترین جمله دنیاست
!ب) با معنا ترین جمله دنیاست !
ج) خوشحال کننده ترین جمله دنیاست !
د) تخیلی ترین جمله عصر کنونی است !

 

۱۰ - در کل ، از زندگی با عیالتان راضی هستید ؟!
الف) اگر نباشم چیکار کنم ؟!
ب) چاره ای جز این ندارم !
ج) یک جوری داریم می سازیم دیگه !
د) بله که راضی هستم البته تا زمانیکه بتوانم پول مهریه اش را جور کنم !

beytoote بازدید : 2 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

مشخصات يه دختر خوب !!

 

يه دختر خوب هيچوقت زودتر از اينکه از شير بگيرنش عاشق نميشه يه دختر خوب بيشتر از 3 ساعت توي حموم نميمونه (نکته مهم المپياد )

يه دختر خوب به خاطر بعضي مسائل چترش را باز نمي کنه يه دختر خوب وقتي بلد نيست رانندگي کنه چرا بايد زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه

يه دختر خوب توي روي مامانش وانميسته و به خاطر قراري که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نميگه

يه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمي پيچونه

يه دختر خوب يواشکي دست تو جيب باباش نميکنه

يه دختر خوب به خاطر اينکه بهش گفتن بي ادب گريه نمي کنه

يه دختر خوب جو نميگيرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمايش نميزاره

يه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمي داره بندازه رو سرش مثل روسري

يه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالي نمي کنه

يه دختر خوب با همسايشون که خوشگل تره لج نميشه

يه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمي ندازه

يه دختر خوب وقتي بهش نگاه نمي کنن خود نمايي نميکنه (به راههاي مختلف) باز هم نکته تستي

يه دختر خوب باباش هر چي بگه گوش مي کنه نمياد پيش مامانش ننه من غريبم بازي درآره

يه دختر خوب بيشتر از 10 دقيقه توي wc نمي مونه (نکته مهمتر از کنکور)

يه دختر خوب هيچوقت بدون گواهينامه رانندگي نميکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بريزه

يه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضايع نمي کنه

يه دختر خوب وقتي معني ترانه هاي خارجي رو نميدونه مجبور نيست که واسه کلاس اونا رو گوش بده

يه دختر خوب توي قرار با پسر کلاس زورکي نمي آد و پدر کارمند بيچاره اش رو مديرعامل و رئيس قلمداد نمي کنه

يه دختر خوب ديگه به دختر افغاني ها حسودي نمي کنه

يه دختر خوب وقتي از پسري خوشش اومد و داشت از حسوديش مي ترکيد 10000 تا عيب و ايراد روي پسر نمي زاره

 

مشخصات يه دختر خوب !!

 

يه دختر خوب شب زود نمي خوابه که صبح زود بيدار بشه که بتونه صافکاري و نقاشي کنه

يه دختر خوب خودش رو زوري توي دل کسي نبايد راه بده

يه دختر خوب براي اينکه مورد توجه قرار بگيره اسمشو عوض نميکنه (صغرا= هاني - کبري= ماني)

يه دختر خوب براي اينکه توي مهموني تحويلش بگيرن قيافه نميگيره و اداي آدم پولدارارو در نمياره

يه دختر خوب پشت سر حتي حيوانات هم غيبت نمي کنه

يه دختر خوب از دماغ فيل نمي افته که نه؟

يه دختر خوب از اجراي هر گونه قرقره بازي( جت اسکي اسکيت و امثال اون ) در مقابل پسرها خودداري مي کنه

يه دختر خوب با 25897 نفر که تيريپ نميريزه

يه دختر خوب اولاً دوچرخه سواري نمي کنه حالا مي خواد بکنه بكنه جنبه هم داشته باشه

يه دختر خوب توي مسافرت به خاطر کسي که روش کليد کرده، باباشو توي منگنه قرار نمي ده که بابا تندتر برو!

يه دختر خوب عکسهاي پسر خوشگلا مانند حميد گودرزي شادمهر عقيلي و ... محمدرضا گلزار رو به در و ديوار اتاقش نمي چسبونه (جوابيه)

يه دختر خوب سوار هر ماشيني نميشه پيکان 47 و امثال آن

يه دختر خوب وقتي لباس آنچناني براي خودنمايي ندارد از همسايگانش قرض نمي کنه

يه دختر خوب راه به راه از اون کوفتيا نميماله که فردا هم سرطان بگيره و انتظار ترحم داشته باشه

يه دختر خوب اولاً اصلاً پيدا نميشه خلاصه بگم يه دختر خوب بايد خوب باشه نه اينکه اداي خوبا رو دربياره

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (2)

 

هنگام بروززلزله‌اي شديدچه كارهايي بايد انجام داد؟

 

در اين گزارش سعي شده است كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند و كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند شرح داده شود...



كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند:
• توكل به خدا و دعاي عاجزانه، قرار گرفتن رو به قبله و خواندن شهادتين! (اگه بدونيد تو اون لحظه خوندن شهادتين چه لذتي داره!)

• تهيه و همراه داشتن انواع سلاح‌هاي سرد و گرم جهت جلوگيري از فرصت طلبي ساكنان شهرهاي همجوار و حتي شما دوست عزيز!

• رساندن خود به يک فضاي باز در صورت وجود!
• گوش دادن به شايعات از بدو شروع زلزله! (چون معمولاً واقعيات در ابتدا به صورت شايعات به گوشتان خواهد رسيد!)
• رساندن خود به زير زمين منزل حتي در برج‌هاي صد طبقه!
• رفتن به بالاي درخت در صورت پيدا نکردن مکان مناسب‌تر!

 

هنگام بروززلزله‌اي شديدچه كارهايي بايد انجام داد؟

 

• حلاليت طلبيدن از دوستان و آشنايان و همكاران و خلاصه همه رفتگان و نرفتگان در هنگام زلزله!
• به ياد آوردن اين جمله معروف بساز بفروشان عزيز : "دنبال نازکي ساختمان باش و کلفتي نان!"
• حفظ خونسردي حتي در صورت فوت کردن! (در صورت زنده ماندن بهتر است منتظر کسي نمانيد، چون کس ديگري زنده نمي‌ماند که بخواهد به شما کمکي بکند. در نتيجه برويد و پشت سرتان را هم نگاه نکنيد!)
البته از من مي‌شنويد بهتر است خودتان را همان‌جا راحت كنيد و گرنه اگر زنده بمانيد ممكن است از آتش سوزي بميريد يا از برق گرفتگي، شايد هم در چاه بيفتيد يا در دعواهايي که سر وسايل منزل شهروندان اتفاق مي‌افتد، لت و پار شويد يا از گرسنگي تلف ‌شويد يا در بيمارستانِ بدون دارو، پرستار و دكتر جان به جان آفرين تسليم كنيد و خيلي اتفاق‌هاي ديگر. پس بهتر است به همان چيزي كه در ابتدا گفتم عمل كنيد!

 

 

هنگام بروززلزله‌اي شديدچه كارهايي بايد انجام داد؟

 

كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند:

• بايدجلوي مردمي را كه براي كمك به صاحبخانه‌ها جهت جمع آوري وسايل با ارزش به منطقه قدم رنجه مي‌كنند را بگيرند!

• بايدبه طور موقت هم كه شده از ارسال پارازيت روي سيستم‌هاي ماهواره‌اي ومخابراتي جلوگيري كنند تا لااقل اگر كسي زير آوار ماند از عوارض پارازيت نميرد!

• بايد حداقل هفت بهشت زهراي جديد تأسيس شود!

• بايد تعداد زيادي نعش كش جهت انتقال شهروندان به بهشت زهراهاي جديد الاحداث، مهيا شود!

• بايد تعداد زيادي دستشويي سيار را پس از زلزله براي جلوگيري از آلودگي بيشتر تعبيه کنند!

• بايد به برگزاري مجدد همايش‌ها،جشنواره‌ها،سمينارها،جلسات و ... در رابطه باراهكارهاي جلوگيري از زلزله به صرف نهار و شام اقدام کنند!

• بايد امداد رساني به وسيله هليكوپترهاي امداد (نه ببخشيد ، بالگرد ، نه ببخشيد، چرخبال، نه ببخشيد ، گردچرخ!) را براي افراد خاص با خون رنگي‌تر در نظر بگيرند!

• بايدصداوسيمابه جاي تبليغات چيپس وپفک خود درشبکه ملي به پخش آموزش راهکارهاي قبل از زلزله بپردازد!

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

خوستگاری کردن

 

یک هفته پس از خلقت آدم:

چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.

 


پانصد سال پس از خلقت آدم:

با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.

 


دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:

انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.

 

خوستگاری کردن

 

ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.

 


هم اکنون:

به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.

 

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مترو

 

 

مترو را آداب و ترتيبي بُوَد

اين قواعد را بداني نيست بد

پس دگر در باره ي مترو نگو

"هيچ ترتيبي و آدابي مجو"

"ابن مترو" فيلسوف سال شصت

در کتاب "الهُليسم"آورده است:

"قبل از آنکه داخل متروشوي

لازماً بايد بسازي تن قوي

ابتدا رو سوي سخت افزار کن

روز و شب هي ميل و دمبل کار کن

هالتر بايد زني روزي سه سِت

هرستش هم بيست تا اي اسکلت

بين آنها ميل کن يک کافي ميکس

کار کن بعدش دوتا سِت بارفيکس

توپ ساز اين گردن و آن شانه را

اين تن و اين هيکل ويرانه را

تاکه در مترو نسازندت پرس

دور ماني از غم و از استرس

کار کن اسکات و تن را کن قوي

ورنه آنجا ضربه فني مي شوي

در کلاس راگبي کن ثبت نام

تا که در فينالِ هُل آري مقام

کار کن تا مي تواني شيرجه

صندلي بگرفتن آسان نيست که

بايد الان ، کوه پيمايي کني

ريّه ها را قدرت افزايي کني

 

مترو

 

بي شک اکسيژن کم آري در قطار

هست در واگن نفس کش بي شمار

حال ، وقت کارِ نرم افزاري است

گرچه اين مبحث کمي تکراري است

کار کن بر روي اعصاب و روان

تا مُخت زآسيب مانَد در امان

چون که آنجا هست گوشي ،صف به صف

زنگ ها آيد به گوش از هر طرف

هدفوني در گوش خودبگذار کار

گوش خود را دست آهنگي سپار

چون که گاهي ناسپاسي مي شود

يعني يک بحث سياسي مي شود

اين يکي دم مي زند از آن جناح

آن يکي هم خون اوداند مباح

اين يکي گويد که آن اصلح تر است

آن يکي گويد که اين روشنگر است

يا که پايي مي شود ناگه لگد

مي شود شليک چندين حرف بد

کار کن بر روي ذهنت، جان من

ورنه خواهي گشت چون مامان من

طفلکي چون اهل هل دادن نبود

لاي درافتاد گير و شد کبود

بيمه کن از فرق سر تاپاي خود

کّله و آن شانه و هرجاي خود

چون که امکان جراحت نيست کم

خرج درمان هم گران است اي ببم

بحث خود را مي کنم اينجا تمام

مابقي هم وقت ديگر والسلام"

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

اس ام اس انگلیسی تبریک سال نو

 

Lets welcome the year which is fresh and new,Lets cherish each moment it beholds, Lets celebrate this blissful New year.

بيا به سالي که جديد و تازست خوشامد بگيم، بيا تک تک لحظه هاشو گرامي بداريم، بيا اين سال نوي پربرکت رو جشن بگيريم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Wishing you all the peace, joy, and love of the season! Season's Greetings!

براي تو تمام صلح ، لذت و عشق اين فصل رو آرزو ميکنم . تغيير فصل رو بهت تبريک ميگم

سال نو مبارک

Happy

new year

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

There is no ideal new year; only the one Christmas you decide to make as a reflection of your values, desires, affections, traditions

Happy

new year

 

هيچ سال نويي ايدآل نخواهد بود مگر اينکه تو تصميم بگيري اون رو به بازتابي از ارزش ها، خواسته ها، علاقه ها و قوانين خودت تبديل کني.

سال نو مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هديه سال نو ميتونه خيلي چيزا باشه

ميتونه چيز خاصي هم نباشه!

براي تو هر اسباب بازي جديدي ميتونه لذت آور باشه

و براي من
.
.
.
ديدن تو!


new year Gift May Be Many Things

Or It May Be a Few.

For You,The Joy

Is Each New Toy;

For Me;

It's Watching U

beytoote بازدید : 3 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

جک هاي ملا نصرالدين

 

هرکس از زن خود ناراضي

ملا در بالاي منبر گفت : هرکس از زن خود ناراضي است بلند شود.

همه ي مردم بلند شدند جز يک نفر.

ملا به آن مرد گفت : تو از زن خود راضي هستي؟

آن مرد گفت : نه ...

ولي زنم دست و پامو شکسته نمي تونم بلند شم!

 

 

گم شدن خر

يک روز ملانصرالدين خرش را در جنگل گم مي کند.


موقع گشتن به دنبال آن يک گورخر پيدا مي کند.


به آن مي گويد: اي کلک لباس ورزشي پوشيدي تا نشناسمت

 

 

وظيفه و تکليف
روزي ملانصرالدين بدون دعوت رفت به مجلس جشني.
يکي گفت: "جناب ملا! شما که دعوت نداشتي چرا آمدي؟"
ملانصرالدين جواب داد: "اگر صاحب خانه تکليف خودش را نمي‌داند.

من وظيفه‌ي خودم را مي‌دانم و هيچ‌وقت از آن غافل نمي‌شوم."

 

علت نا معلوم

ملانصرالدين به يکي از دوستانش گفت: خبر داري فلاني مرده؟

دوستش گفت: "نه! علت مرگش چه بود؟"

ملا گفت: "علت زنده بودن آن بيچاره معلوم نبود چه رسد به علت مرگش!"

 

 

ديرباور

روزي يکي از همسايه‌ها خواست خر ملانصرالدين را امانت بگيرد.

به همين خاطر به در خانه ملا رفت.

ملانصرالدين گفت: "خيلي معذرت مي‌خواهم خر ما در خانه نيست".

از بخت بد همان موقع خر بنا کرد به عرعر کردن.

همسايه گفت: "شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛

اما صداي عرعرش دارد گوش فلک را کر مي‌کند."

ملا عصباني شد و گفت: "عجب آدم کج خيال و ديرباوري هستي.

حرف من ريش سفيد را قبول نداري ولي عرعر خر را قبول داري."

 

 

گريه بر مرده

روزي ملانصرالدين به دنبال جنازه‌ي يکي از ثروتمندان مي‌رفت و با صداي بلند گريه مي‌کرد. يکي به او دلداري داد و گفت: "اين مرحوم چه نسبتي با شما داشت؟"

ملا جواب داد: "هيچ! علت گريه‌ي من هم همين است."

 


کرامت ملا

روزي ملانصرالدين ادعاي کرامت کرد.

گفتند "دليلت چيست؟"

گفت: "مي‌توانم بگويم الساعه در ضمير شما چه مي‌گذرد؟"

گفتند: "اگر راست مي‌گويي بگو."

گفت: "همه‌ي شما در اين فکر هستيد که آيا من مي‌توانم ادعايم را ثابت کنم يا نه!"

 

جک هاي ملا نصرالدين

 

مهمان شدن ملانصرالدين

روزي ملانصرالدين به عده‌اي رسيد که مشغول غذا خوردن بودند. رفت جلو و گفت "السلام يا طايفه‌ي بخيلان!"

يکي از آن‌ها گفت: "اين چه نسبتي است که به ما مي‌دهي؟ خدا گواه است که هيچ‌ يک از ما بخيل نيست."

ملانصرالدين گفت: "اگر خداوند اين طور گواهي مي‌دهد، از حرفي که زدم توبه مي‌کنم، و نشست سر سفره‌ي آن‌ها و شروع کرد به غذا خوردن."

 

 

ما نوح را فرستاديم

روزي ملانصرالدين بالاي منبر رفت و يک آيه خواند : " و ما نوح را فرستاديم... " بعد هرچه کرد ادامه آيه را يادش نيامد تا اينکه يکي از حضار گفت : ملا معطلمون نکن.اگه نوح نمي ياد يکي ديگه رو بفرست!!!

 

 

شکايت الاغ

الاغ ملانصرالدين روزي به چراگاه حاکم رفت. حاکم از ملا نزد قاضي شکايت کرد. قاضي ملا را احضار کرد و گفت : ملا ماجرا را توضيح بده. ملا هم گفت : جناب قاضي. فرض کنيد شما خر من هستيد. من شما را زين مي کنم و افسار به شما مي بندم و شما حرکت مي کنيد. بين راه سگها به طرفتان پارس مي کنند و شما رَم مي کنيد و به طرف چراگاه حاکم مي رويد. حالا انصاف بديد من مقصرم يا شما؟!!!

 

 

خويشاوندي

يک روز ملانصرالدين خرش را به سختي مي زد و رهگذري از آنجا مي گذشت و پرسيد که چرا مي زني گفت ببخشيد اگر مي دانستم که با شما خويشاوندي دارد اين کارو نميکردم!

 

 

دو تا خر

يه روز ملانصرالدين و دوستش دوتا خر ميخرن.

دوست ملا ميگه: چه طوري بفهميم کدوم ماله منه کدوم ماله تو؟

ملا ميگه خوب من يه گوش خرم رو ميبرم اوني که يه گوش داره مال من اوني هم که دو گوش داره مال تو.!

فرداش ميبينن خر ملا گوش اون يکي خره رو از سر حسادت خورده!!!

دوست ملا ميگه :حالا چيکار کنيم ملا ميگه: من جفت گوش خرمو ميبرم!!!

فرداش ميبينن بازم قضيه ديروزيه...

دوست ملا ميگه :حالا چيکار کنيم ملا ميگه: من دم خرمو ميبرم!

فرداش بازم قضيه ديروزي ميشه..

دوست ملا با عصبانيت ميگه: حالا چيکار کنيم ملانصرالدين هم ميگه:عيبي نداره خب حالا خر سفيده مال تو خر سياه مال من

 

 

تجربيات اثبات شده
ملا در اتاقش نشسته بود که مگسي مزاحم استراحتش مي شود، مگس را مي گيرد و يک بالش را مي کند. مگس کمي مي پرد دوباره مگس را مي گيرد و بال ديگرش را هم مي کند. او مي گويد: بپر ولي مگس نمي پرد. به خود مي گويد: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنيد گوش او کر مي شود

 

 

 

خواب خوش

شبي ملانصرالدين خواب ديد که کسي ? دينار به او مي دهد، اما او اصرار مي کند که ?? دينار بدهد که عدد تمام باشد. در اين وقت، از خواب بيدار شد و چيزي در دستش نديد. پشيمان شد و چشم هايش را بست و گفت: «باشد، همان ? دينار را بده، قبول دارم.»

 


لامپ اضافي خاموش

ملانصرالدين داشت سخنراني مي کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برايش روشن مي شود. ناگهان در ميان جمعيت ، زن خود را ديد. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافي خاموش.

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

لطیفه های کوتاه و خواندنی

 

خبرنگار: چرا قبل از هر بازي به حمام مي روي؟

فوتباليست: براي اينكه گلهاي تميز بزنم.!!!!

 

وخورم

یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
یكدفه شیره نعره میكشه طرف میگه: مو گاهي وقتا غلط زیادی هم موخوروم.

 


قصاب

یارو ميره خواستگاری. ازش می پرسن چه كاره ای؟ روش نميشه بگه قصاب، ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم!

 


خیار

به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر؟
ميگه: خيار!
بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و شيرينه؟
حیف نون ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!

 


کجا به دنیا اومدی؟

جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟



دزدی

سه نفر ميرن دزدي! صابخونه بيدار ميشه و دزدا ميرن هر کدوم تو يه گوني قايم ميشن! صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه... صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه ... صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه ... هيچ صدايي در نمياد ... دوياره محکمتر لگد ميزنه ... باز صدا نميده!؟ دفعه سوم که لگد ميزنه یارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! ميفهمي؟

 

 

 

 

 

علت زود خوابیدن

فریدون شبها زود می خوابیده، دوستش ازش می پرسه: چرا زود می خوابی؟

فریدون میگه: دیدم من که نمی تونم صبحها زود بیدارشم، گفتم اقلا شبها زود بخوابم!

 

 

 

آوار

 

هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!

 


شیر فرهاد

 

برای شیر فرهاد داشتن دعا میکردن میگن: انشاءالله 100 سال عمر با عزت داشته باشی.

شیر فرهاد میگه: اگر چند سالش با لیلون باشد عیبی نداره

 


زندگی

غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟

 


سمعک

یارو میره سمعک بخره، فروشنده میگه: همه جورشو داریم، 1000 تومنی تا 1000000 تومنی.
یارو میگه: 1000 تومنی اش چه جوری کار میکنه؟
فروشنده میگه: این اصلا کار نمیکنه فقط چیزی که هست وقتی مردم اینو میبینن، بلندتر حرف میزنن

 

 

 

زن ولخرج

یارو به رفیقش میگه: هيشکی ولخرجتراز زن من نيست! هميشه اِز من پول ميخواد!

 

رفیقش: با اينهمه پول چه كار ميكنه؟

یارو: مطمئنم کاری نمی کنه! ... آخه هيچوقت بهش نميدم!

 


گناه

يه دختر مسيحي ميره پيش کشيش که به گناهاش اعتراف کنه.
ميگه: من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم،
من گناه ميکنم؟
کشيشه ميگه: نه دخترم شما گناه نميکني، اشتباه ميکني

 


لباس مشكی

فریدون هميشه لباس مشكی می پوشيده. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكی می پوشی؟
ميگه: آخه من ختم روزگارم!

 


محکوم به اعدام

محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم.
دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟
محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!



25سال بعد

یارو بعداز 25 سال دوستش را توی خیابان میبینه میگه: آقا موسی تو خودتی؟ اون یکی میگه: آره، شما؟ جواب می ده من فلانی ام! آقا موسی میگه بعد از 25 سال تو از کجا شناختی منو؟ یارو میگه: قیافت که خیلی عوض شده ولی از رو کت و شلوارت شناختمت!

 


بی هوا

یارو بي هوا مي ره تو اتاق خفه مي شه!

 


چهارده ماه!

از غضنفر مي پرسن: شهر شما چند ماه از سال سرده؟
ميگه: چهارده ماه!
مي گن: چطوریه، سال كه دوازده ما بیشتر نیست!؟
مي گه: آخه تا دو ماه بعد ازعيدم اينجا سرده!

 

 

آينه

يه پيرزن خودشو تو آينه نگاه می کنه مي گه آينه هم آينه هاي قديم!

 


امتحان رانندگی

غضنفر می ره امتحان رانندگی، افسر بهش می گه حركت كن.
غضنفرمی زنه دنده عقب!
افسر میپرسه چرا دنده عقب می ری؟
می گه می خوام خیز بگیرم!

 

 

وام

آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه!

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

عید نوروز

 

حاجي فيروزه،
سالي يه روزه،
همه مي‌‌دونن،
منم مي‌‌دونم،
عيد نوروزه.

عید نوروز

ارباب خودم سلام عليکم،
ارباب خودم سر تو بالا کن،
ارباب خودم منو نيگا کن،
ارباب خودم لطفي به ما کن.
ارباب خودم بزبز قندي،
ارباب خودم چرا نمي‌خندي؟

عید نوروز

بشکن بشکنه بشکن،
من نمي‌شکنم بشکن،
اينجا بشکنم يار گله داره،
اونجا بشکنم يار گله داره!
اين سياه بيچاره چقد حوصله داره

beytoote بازدید : 2 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

زن و مرد

 

آقايون

* تمامي آقايون شديداً گرفتار کار و بيزنس خودشون هستند

* در حالـي که شديداً گرفتار کار و بيزنس خودشون هستند، ولي در هر صورت وقت واسه خانوم ها دارند.

* در حالـي که در هر صورت وقت واسه خانوم ها دارند، ولي اون ها رو به حساب نمي آرن.

* در حالي که اون هارو به حساب نمي آرن، ولي هميشه يکي تو دست و بالشون هست.

* در حالي که هميشه يکي تو دست و با لشون هست،ولي بازم شانسشون رو روي تور کردن بقيه خانوم ها امتحان مي کنن.

* در حالي که شانس شونو روي بقيه خانوم ها امتحان مي کنن،ولي دستپاچه مي شن وقتي زني ترکشون مي کنه.

* در حالي که دستپاچه مي شن وقتي زني ترکشون مي کنه، ولي بازم درس عبرت نمي گيرن وهنوز هم مي خوان شانس شون رو روي بقيه خانوم ها امتحان کنند.(نمي دونن شانس فقط يک بار در خونهً آدمو ميزنه)

 

 

زن و مرد

 

و اما خانوما

* براي بيشتر خانوم ها مهم ترين مسئله ،امنيت مالي است.

* با اين که امنيت مالي برايشان بسيار مهم است،ولي باز هم بيرون مي رن و لباس هاي گرون قيمت مي خرن.

* با اين که هميشه لباس هاي گرون قيمت مي خرن،ولي مدام ميگن که چيزي ندارن بپوشن.

* با اين که مي گن چيزي ندارن بپوشن، ولي هميشه هم قشنگ و شيک لباس مي پوشن.

* با اين که هميشه قشنگ و شيک لباس مي پوشن،ولي مي گن لباس هام ديگه کهنه و درب و داغونه.

* با اين که ميگن که لباس هاشون کهنه و درب و داغونه،ولي انتظار دارن که شما هميشه از تيپ شون تعريف کنيد.

* با اين که هميشه انتظار دارن ازتيپ شون تعريف کنيد، ولي وقتي هم شما اين کار رو مي کنين حرف هاتونو باور نمي کنن.(مي فهمن که داري مخ شونو مي زني)

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

 

بالاخره دكتر وارد شد ، با نگاهي خسته ، ناراحت و جدي .

دكتر در حالي كه قيافه نگراني به خودش گرفته بود گفت :"متاسفم كه بايد حامل خبر بدي براتون باشم , تنها اميدي كه در حال حاضر براي عزيزتون باقي مونده، پيوند مغزه ."

"اين عمل ، كاملا در مرحله أزمايش ، ريسكي و خطرناكه ولي در عين حال راه ديگه اي هم وجود نداره, بيمه كل هزينه عمل را پرداخت ميكنه ولي هز ينه مغز رو خودتون بايد پرداخت كنين ."

اعضا خانواده در سكوت مطلق به گفته هاي دكتر گوش مي كردن , بعد از مدتي بالاخره يكيشون پرسيد :" خب , قيمت يه مغز چنده؟";

دكتر بلافاصله جواب داد :"5000$ براي مغز يك مرد و 200$ براي مغز يك زن ."

 

مطالب خنده دار

 

موقعيت نا جوري بود , آقايون داخل اتاق سعي مي كردن نخندن و نگاهشون با خانمهاي داخل اتاق تلاقي نكنه , بعضي ها هم با خودشون پوز خند مي زدن !

بالاخره يكي طاقت نياورد و سوالي كه پرسيدنش آرزوي همه بود از دهنش پريد كه : "چرا مغز آقايون گرونتره ؟ "

دكتر بامعصوميت بچگانه اي براي حضارداخل اتاق توضيح داد كه:" اين قيمت استاندارد عمله ! بايد يادآوري كنم كه مغز خانمها چون استفاده ميشه، خب دست دومه و طبيعتا ارزونتر!!!!!."

beytoote بازدید : 3 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

پدر و دختر

 

سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

 

سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

پدر و دختر

 

سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه

 

سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...

 

سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه.

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

دانشجو

 

ترم اول(ترم جو گيري):
الو سلام ماماني.منم هوشنگ.واي ماماني نمي دوني چقدر اينجا خوبه. دانشگاه فضاي خيلي نازيه.واي خدا خوابگاه رو بگو.وقتي فکر مي کنم امشب روي تختي مي خوابم که قبل از من يه عالمه از نخبه ها و دانشمنداي اين مملکت توش خوابيدن - و جرقه اکتشافات علمي از همين مکان به سرشون زده - تنم مور مور ميشه..راستي اينجا تو خوابگاه يه بوي مخصوصي مياد که شبيه بوي خونه اصغر شيره اي همسايه بغليمونه.دانشجوهاي سال هاي بالاتر ميگن اين بوي علم و دانشه! لامسب اينقدر بوي علم و دانش توي فضا شديده که آدم مدهوش ميشه!!! پريشب يکي از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمويت بيمارستان!

 

 

ترم 2(ترم عاشق شدگي):
آه اي مريم.اي عشق من.همه زندگي من.مي خواهم درختي شوم و بر بالاي سرت سايه بيفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرايي کني.ميخواهمت با تمام وجود عزيزم.همه پول و سرمايه من متعلق به توست.بدون تو اين دنيا رو نمي خوام.کي ميشه اين درس من تموم شه تا بيام بات ازدواج کنم...امروز يک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زيبايت را که همچون پروانه اي در کلاس ميدرخشيدي تماشا مي کردم.

 

دانشجو

 

ترم 3(ترم افسردگي):
الو مامان سلام.مريم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولين عشقم بود دارم ميميرم از غصه .اي خدا بيا منو بکش راحتم کن.مامان من اين زندگي رو نمي خوام.

 

 

ترم 4(ترم زرنگ شدگي):
الو سلام مهشيد جون خوبي عزيزم؟منم پژمان! کجايي نفس؟ نيستي؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوي من.بيا ببينمت قربونت برم...مهشيد جون من پشت خطي دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ ميزنم.

الو به به سلام چطوري ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت مي کردم.. پيرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوي من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم يه ذره شده واست.باشه عزيزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو.

 


ترم5 (ترم مشروطه گي):
الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط ميشم.2 نمره بم بده.به خدا ديشب بابابم سکته کرد . مرد. مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آي سي يو بستريه. منم ضربه روحي خوردم دچار فراموشي شدم اصلاً شما رو هم يادم نمياد ....قول ميدم جبران کنم....


 

دانشجو

 

ترم 6(ترم ولخرجيدگي) :

الو مامان من خونه مي خوام ! راستي اون 50 تومني که 3 روز پيش فرستادي تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!

 

 

ترم7 (ترم پاتوقيده گي):
سلام داش مصي! حاجي دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنير شيرازياي رديف بيار که مهمون دارم. 3 صوت هم آيس بيار مي خوايم فضا پيمايي کنيم.نوکرتم.آقايي

 

 

ترم8 (ترم فارغ التحصيلگي):
الو سلام خانم.واسه اين آگهي که توي روزنامه داديد تماس گرفتم.فرموده بوديد آبدارچي با مدرک ليسانس و روابط عمومي بالا....

beytoote بازدید : 7 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

 

آهای حاجی پاشو چه وقت خوابه

پاشو دیگه وقت حساب کتابه

هو، نگو این کیه که آزار داره

پاشو ببین کفن با هات کار داره!

چه هیکلی زدی به هم، آفرین

چش نخوری، قد و برم آفرین
بی‏خودی زور نزن دیگه تو مُردی

چن ساعتی می‏شه که جون سپردی
حالا دیگه وقت حساب کتابه

داد نزنی مُرده ی زیری خوابه

مُرده‏ی زیری آدمی خلافه
تیزی باهاش دَفنه تو غلافه
قاط بزنه تیزی رو وَر می‏داره

می‏زنه و بابا تو در میاره
یادت میاد چه روزگاری داشتی

چه اسکناسا که روهم می‏ذاشتی؟
هی اسکناس می‏ذاشتی رو اسکناس
اونم با پول رشوه و اختلاس
می‏گفتی یک وعده غذا کافیه

 

مطالب خنده دار

 

صرف غذا باعث علافیه!

می‏گفتی یک آدم با کیاست

باید کُنه تو زندگی قناعت

لباس ده سال پیشت تنت بود

هم تن تو هم تن اون زنت بود

بعد شعار ضد صهونیستی

سر می‏دادی شعار ساده زیستی!

می‏گفتی آدمی که ساده زیسته

نمره زندگیش همیشه بیسته

لباس وصله‏دار تنت می‏کردی

هزار تا نفرین به زنت می‏کردی

می‏گفتی روسری برات خریدم

نمی‏دونی چه زحمتی کشیدم

فقط یادت باشه به هر بهونه

باید هف هش سالی سرت بمونه

عروسی و عزا سرت کن خانوم

خلاصه هر کجا سرت کن خانوم

زیاد نشورش یهو رنگش می‏ره

رنگ گل سرخ و قشنگش می‏ره

هَف هَش سالی با روسریت صفا کن

تو این هف هش سال حاجیتو دعا کن

الگوی مصرف که نداشتی حاجی

هر چی که داشتی جا گذاشتی حاجی

خیال نکن دنیا هنوز همونه

پشت سرت نفرین این و اونه

تو شیشه کردی خون هر فقیرو

چقد بیچوندی مردم اسیرو
خیال نمی‏کردی یه ذره هیچم
یروز منم دور تنت بپیچم!
مصرف کارای بدت زیاد بود
خیلی کارات قابل انتقاد بود
یادت میاد همسایه‏تون نون نداشت

 

مطالب خنده دار

 

حتی پول دوا و درمون نداشت؟
یادت میاد گفتی به من چه ول کن
این آدما رو زنده زنده گِل کن؟
ببین همون همسایه صبورت

خاک داره با بیل می ریزه تو گورت!

یکی نبود بهت بگه که بسه

خدا همیشه جای حق نشسته؟

یادت نبود فشار قبری هم هس

خورشید حقی پشت ابری هم هس؟

هیچکی بهت نگفت فلانی مُرده؟

نکیر و منکر به گوشت نخورده؟

نکیر و منکر دوتا بی‏گناهن

پیام دادن دارن میان، تو راهن!

اهل مزاح و رشوه خواری نیستن

اونجوری که تو دوس داری نیستن

تو مَرد نیستی تو شبیه مَردی

چرا که اصلاً کار خوب نکردی

کاری که اینجا دستتو بگیره

البته این حرفا واسه تو دیره!

اونقدِ حرص مال دنیا خوردی

تا آخرش سکته زدی و مُردی

کاش واسه پول دلت پُر از غم نبود

مصرف انسانیتت کم نبود

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

یه روزی یه مرده نشسته بود و داشت روزنامه اش رو می خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می كوبه سرش.

مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟

زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم جنى (Jeni یه دختر) نوشته شده بود .

 

 

مرده میگه : وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش jeni بود.

زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.

سه روز بعدش مرد داشت تلویزین تماشا می كرد كه زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر كوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.

وقتی به خودش اومد پرسید این بار برا چی منو زدی زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

 

 

beytoote بازدید : 5 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

خنده دار

 

خنده دار

صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازه‌ها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

 

 

 

خنده دار

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...

سلام سارا جان

سلام نازنین، صبحت بخیر

عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر

سلام نرگس

سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...

 

 

 

خنده دار

صبحانه:

وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟

چرا کره بو میده؟

بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه

آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

 


 

خنده دار

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید

وا نه، لباسامون خاکی میشه ...

آره، تازه پاره هم میشه ...

وای وای خاک میره تو دهنمون ...

من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

 


 

خنده دار

ناهار

این چیه؟ شوره

تازه، ادویه هم کم داره

فکر کنم سبزی اش نپخته باشه

من که نمی‌خورم، دل درد میگیرم

من هم همینطور چون جوش میزنم

فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما یم؟

برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی‌کنم، حالا واسه تو ...

چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

 

خنده دار

 

 

خنده دار

بعد از ناهار

فرمانده: کجان اینا؟

معاون: رفتن حمام

فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه‌ها گم میشود...

هوووو.... بی شعور

مگه خودت خواهر مادر نداری...

بی آبرو گمشو بیرون...

وای نامحرم...

کثافت حمال...

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)

 


 

خنده دار

بعد از ظهر

فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟

جوجه بدون برنج

رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

 

 

 

خنده دار

شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟

فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم

فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

 

 

خنده دارفرمانده میره تو آسایشگاه:

وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

تلفن: شرط لازم و کافی برای شروع ، ثبوت و گسترش یک رابطه عاشقانه . در گذشته برای تشخیص صداقت طرف هم کاربرد داشت اما با این سیستم مسخره آی دی کالر و افتادن شماره ، دیگر به درد این کار نمی خورد. نوع همراهشم که دیگه معرکه است! آخر حریم خصوصی و آره و اینا! معمولاً تن صدای عشاق در پشت خط کمی خشدار می شود البته این اشکال مربوط به مخابرات است ، این گونه تماس های تلفنی معمولاً طولانی هستند. شما فکرش را بکنید دو نفر دارند آخرته دورنمای آینده خودشان را برای هم ترسیم می کنند!

مطالب خنده دار

همکلاسی: یک تصادف تاریخی . در این مورد سازمان کنکوری ها نقش واسطه را ایفا می کند. عشقی چند منظوره که در تقلب ها و ورقه عوض کردن سر جلسه امتحان هم کاربرد بسزایی دارد. می تواند کلی هم بانی خیر شود برای بچه های دیگر !سر کلاس معمولاً عشاق جوری می نشینند که امتداد نگاهشان از هم عبور کند .در این جور مواقع استاد هم آن دورها در یک گراند تصویر مشغول فعل و انفعالی نامعلوم است . حضرت عشق در این جور مواقع ابتدا به صورت جزوه و نمونه سوال و بعد ها در قالب های مختلف مخابراتی و مراسلاتی ظاهر می شود!

مطالب خنده دار

هدیه: بروز عینی ماکزیمم عشق دو کبوتر. وسیله ای که با آن عاشق فریاد می زند :" دلم فقط تورو می خواد." نوع آن از عروسک های خرسی و مرغی و اردکی گرفته تا سند آپارتمان متغیر است.

مطالب خنده دار

اتومبیل: وسیله ای برای آزاد شدن انرژی جنبشی ، عامل جاری شدن سیل عشق در بزگراه ها ، لای کشیدن در اتوبان برای نشادن داندن دست فرمان به طرف به همراه آهنگ" ما دو بال پرواز مرغ عشقیم پر کشیدیم تا اوج آسمونا" بسیارمؤثر است. نوع ماشین هم بستگی به توانایی مالی پدر مربوطه از پیکان جوانان 57 جوات اسپرت تا پژو 206 ناز بشی الهی متغییر است. سیستم صوتی هم هرچه باحال تر باشد روابط بهتر تر تحکیم می شود!

beytoote بازدید : 3 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

 

شدم با چت اسير و مبتلايش*شبا پيغام مي دادم از برايش
به من مي گفت هيجده ساله هستم *تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد * ز دست عاشقي صد داد و بيداد
بگفت هاله ز موهاي کمندش * کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خيلي فريباست* ز صورت هم نگو البته زيباست
نديده عاشق زارش شدم من* اسيرش گشته بيمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت مي نمودم* به او من کم کم عادت مي نمودم
در او ديدم تمام آرزوهام* که باشد همسر و اميد فردام
براي ديدنش بي تاب بودم * زفکرش بي خور و بي خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسيده* که بينم چهره ي آن نور ديده
به او گفتم که قصدم ديدن توست * زمان ديدن و بوييدن توست
ز رويارويي ام او طفره مي رفت* هراسان بود او از ديدنم سخت
خلاصه راضي اش کردم به اجبار* گرفتم روز بعدش وقت ديدار
رسيد از راه، وقت و روز موعود * زدم از خانه بيرون اندکي زود

 

مطالب خنده دار

 

چو ديدم چهره اش قلبم فرو ريخت * توگويي اژدهايي بر من آويخت
به جاي هاله ي ناز و فريبا * بديدم زشت رويي بود آنجا
نديدم من اثر از قد رعنا * کمان ابرو و چشم فريبا
مسن تر بود او از مادر من * بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم * از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، ديدم که او نيست * دگر آن هاله ي بي چشم و رو نيست
به خود لعنت فرستادم که ديگر *نيابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاويد» * به شعر آورد او هم آنچه بشنيد
که تا گيرند از آن درس عبرت * سرانجامي ندارد قصّه ي چت

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

قانون طلایی اول: باید زنی داشته باشید که در کارهای خانه کمک کند، خوب آشپزی کند، گردگیری کند

 

قانون طلایی دوم: باید زنی داشته باشید که سرگرمتان کند، شما را بخنداند، باعث فراموشی غصه شود...

 

قانون طلایی سوم: باید زنی داشته باشید که بتوانید به او اطمینان کنید و مطمئن باشید هیچوقت به شما دروغ نمی‌گوید...

 

قانون طلایی چهارم: باید زنی داشته باشید که در کنارش به آرامش برسید و از بودن با او لذت ببرید...

 

قانون طلایی پنجم: خیلی خیلی مهم است که این چهار زن از وجود یکدیگر بی‌خبر باشند!

 

beytoote بازدید : 11 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

صحبتهاي ضدونقيض مقامات دولتي درباره نحوه خوشه بندي و پرداخت نقدي يارانه ها، از يكسو باعث نگراني و تشويش خاطر برخي هموطنان شده و از سوي ديگر دستمايه ساختن انواع لطيفه و پيامك توسط هموطنان خوش ذوق را فراهم آورده است.

 


به گزارش الف، برخي از اين پيامك ها كه اين روز ها توسط پيامك مبادله مي شود و نقل محافل شده به شرح زير اند:

 

 

در مراسم خواستگاري
مادر دختر: خوب آقا زاده به سلامتي تو خوشه چندن؟
مادر پسر: راستش اس ام اس زده گفتن خوشه 3 ولي قراره اعتراض كنه بذارنش تو خوشه 2
مادر دختر: ما اصلا رسم نداريم داماد تو خوشه پايين تر از سه باشه، از الان گفته باشم...

 

 

درصف نانوايي
مشتري به شاطر: خدا بهت بركت بده شاطر!
شاطر: دعا كن تو خوشه يك بذارنم.

 

 

در اداره
كارمند خوش شانس به همكاران: آقايون خوشه سومي، حاجي تون تو خوشه يك رفته، خلاصه تعارف نكنين، پول مول خواستين درخدمتيم.

 

 

در آرايشگاه زنانه
شمسي خانم: شوهرم به اداره آمار اس ام اس زده، گفتن شما تو خوشه چهارين!
فخري خانم: اين كه چيزي نيس. شوهر من اس ام اس زده به اداره آمار كه اگه واسه يارانه پول كم آوردين، عددشو بفرستين تا چكشو بكشم!

 

 

در پياده رو
دستفروش: كوپن، بن كارمندي، عكس، پاسور، خوشه ...

 

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن


شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن


معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام

پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم


پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده


منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه


شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت


معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق


پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد


مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت

 

 

beytoote بازدید : 2 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

مردها مثل «مخلوط كن» هستند:

در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد.

 

مردها مثل «آگهي بازرگاني» هستند:

حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد.

 

مردها مثل «كامپيوتر» هستند:

كاربري‌شان سخت است و هرگز حافظه‌اي قوي ندارند.

 


مردها مثل «سيمان» هستند:

وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني.

 

 

مردها مثل «طالع بيني مجلات» هستند:

هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي‌گويند.

 


مردها مثل «جاي پارك» هستند:

خوب‌هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده‌اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم

 


مردها مثل «پاپ كورن» (ذرت بو داده) هستند:

بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي‌گيرند.

 


مردها مثل «باران بهاري» هستند:

هيچوقت نميدانيد كي مي‌آيند، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود.

 


مردها مثل «پيكان دست دوم» هستند:

ارزان هستند و غير قابل اطمينان.

 

مردها مثل «موز» هستند:

هرچه پيرتر ميشوند وارفته‌تر ميشوند.

 

مردها مثل «نوزاد» هستند:

در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي‌شويد.

 

 

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

آخر اين هفته جشن ازدواج ما به پاست

با حضور گرم خود درآن صفا جاري کنيد

 

ازدواج و عقد يک امر مهم و جدي است

لطفا از آوردن اطفال، خودداري کنيد!

 

بر شکم صابون زده، آماده سازيدش قشنگ

معده را از هر غذا و ميوه اي عاري کنيد

 

تا مفصل توي آن جشن عزيز و با شکوه

با غذا و ميوه آن جشن افطاري کنيد

 

البته خيلي نبايد هول و پرخور بود ها!

پيش فاميل مقابل آبروداري کنيد!

 

ميوه، شيريني، شب پاتختي ام هم لازم است

پس براي صرفه جويي اندکي ياري کنيد!

 

گر کسي با ميوه دارد مي نمايد خودکشي

دل به حال ما و او سوزانده، اخطاري کنيد!

 

موقع کادو خريدن، چرب باشد کادوتان

پس حذر از تابلو و ساعات ديواري کنيد!

 

هرچه باشد نسبت قومي تان نزديک تر

هديه را هم چرب تر، از روي ناچاري کنيد!

 

 

در امور زندگي، دينار اگر باشد حساب

کادو نوعي بخشش است، آن را سه خرواري کنيد!

 

گرم بايد کرد مجلس را، ازاين رو گاه گاه

چون بخاري بهر تنظيم دما، کاري کنيد

 

 

ساکت و صامت نباشيد و به همراه موزيک

دست و پا را استفاده، آن هم ابزاري کنيد!

 

لامبادا و تانگو و بابا کرم يا هرچه هست

از هنرهاتان تماما پرده برداري کنيد!

 

البته هرچيز دارد مرزي و اندازه اي

پس نبايد رقص هاي نابه هنجاري کنيد!

 

حرکت موزون اگر در کرد از خود، ديگري

با شاباش و دست و سوت ازاو طرفداري کنيد!

 

کي دلش مي خواهد آخر در بيايد سي دي اش؟

با موبايل خود مبادا فيلمبرداري کنيد!

 


در نهايت، مجلس ما را مزين با حضور

بي ادا و منت و هرگونه اطواري کنيد!

 

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

طنز تجدید فراش

 

همسرم می گفت بد جوری هراسانم همش

در پی آ یینه بین و فال و فنجانم همش

 

حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست

هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟

 

صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود

ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش

 

عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش

دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش

 

 

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم

چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش

 

همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا

خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش

 

مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب

بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش

 

بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این

در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش

 

 

هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب

قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش

 

جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما

بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش

 

جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش

یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش

 

سرورم منهم از این پس آن جناحی می شوم

از همین فردا فقط در خط " کیهانم" همش

 

 

نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه

بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش

 

گفتم ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس

کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش

 

بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش

هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش

 

ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست

تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش

 

 

beytoote بازدید : 5 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

گضنفر جان سلام!

ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ماتا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند .

وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادث خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست.پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجابه همون آدرس قبلی بیان .

آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش4روز طول کشید ،‌دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید .

گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم .

پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه .

ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت ...

 

 

دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،‌اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی .

اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی .

راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن.

حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد! ‌شرمنده .

همین دیگه .. خبر جدیدی نیست .

قربانت .. مادرت .

راستی:‌گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که دیگه

خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم .

beytoote بازدید : 7 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

می دونی اگه پرشیا با ۲۰۶ ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟ میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده

 

غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که ته‌نشین نشه!

 

غضنفر ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟میگه:من نه ولی ژاپنی هاچرا !

 

 

تو شهر حیف نون اینا (!) کراوات مد شده... تا الان ?? نفر تلفات داشته!

 

تو شهر حیف نون اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. حیف نون به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!

 

غضنفر هی نگاه به گوشیش میکرده و میخندیده ، بهش میگن اس ام اس اومده ؟ میگه آره ، میگن چیه ؟ میگه یکی هی اس ام اس میده Low Battery

 

 

حیف نون می افته توی چاه، می گه خدا رو شکر تهش سوراخ نبود!

حیف نان کیس کامپیوترش رو میبره تعمیرگاه می گه آقا اینو برای ما تعمیر کن. مرده می گه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد!

 

حیف نان راننده اتوبوس بوده بعد یه مدت راننده مینی بوس می شه... می بینند که هیچی پول در نمیاره... پیگیر می شن می بینن که پولها رو پاره می کنه!!!

 

لره زنگ میزنه قم میگه آقا لطفا یه امام جمعه برای ما بفرستین... میگن:
یکی فرستادیم... لره میگه: اونو کشتیم باهاش امامزاده ساختیم یکی دیگه
بفرستین !!!

 

ترکه رو می برن دادگاه بهش میگن چرا زنت رو کشتی، اونم شب دوم عروسیت؟
میگه آخه باکره نبود.. میگن خوب همون شب اول می کشتیش، میگه آخه اون شب
بود..!!

 

 

چرخه زندگی مرد ها... در بچگی، مامان ذلیل... جوونی، دوست دختر ذلیل...میان سالی، زن ذلیل....پیری، فرزند ذلیل... بعد از مرگ، ذلیل مرده...

 

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم !

 

 

مگسه توی سالگرد ازدواجش، همسرش رو بغل می‌کنه و بهش میگه: عزیزم، من تو رو با هیچ گهی عوض نمی‌کنم...

 

ترکه میره کتابخونه کتابش رو پس میده... خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟ میگه والا شخصیت زیاد داشت، داستان خاصی هم نداشت... کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین دفترچه تلفن منو برده بودین؟

 

می دونی آماره ازدواج در چه حیوونی بیشتر است ؟ .........تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

 

مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد. بچه هم میگه :آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود

 

ترکه کارخانه عمامه سازی می زنه بعد از یک هفته پلمپش می کنند.بهش می
گن:تو کارت خوب بود جیکار کردی پلمپش کردند؟می رن تحقیق می کنند می بینند روی عمامه ها آرم نایک می زده

 

از لره می پرسن آرزوت چیه؟ میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم

 

ترکه زن ژاپنی میگیره هر پنج دقیقه بهش میگه خوب خوابت میاد برو بگیر
بخواب....!


لره با شلوار ورزشی میره مسجد بهش میگن چرا با شلوار ورزشی اومدی مسجد ؟
میگه امروز مسابقه قرآن دارم!

 

 

آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..


دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم.
دومی میگه: همش همین؟
اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟


آبادانیه میره تو یه کتابفروشی .... میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ........... کتابفروش میگه : نه ........ آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!


معلم: فعل کشیدن را صرف کن. شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!


حیف نون سوار مترو می شه، تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!


به بزه می گن چرا زنگولت صدا نمی کنه؟ می گه گذاشتمش رو ویبره!


حیف نون می افته توی چاه، می گه خدا رو شکر تهش سوراخ نبود!


دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشتم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!

 

 

تومراسم ختم بلندگو می گه: مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین. حیف نون داد میزنه: مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می پوشیم!


دو باجناق به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند.
نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود، کافی بود.
کافی گفت همین هم که هست نعمت است!


اصفهانیه آب معدنی می خره، به زنش می گه حاج خانم آب بریز توش، این خیلی غلیظه!


رشتيه ميره كلاس غيرت،نصف شب زنش پاميشه بره توالت ميگه بشين خودم ميرم


خبرنگار از یه آبادانی میپرسه ، جمعیت آبادان چقدر هست؟ آبادانی در جواب میپرسه با حومه یا بدون حومه؟ خبرنگار میگه با حومه آبادانی میگه با حومه میشه هفتاد میلیون !!


طرف باباش مى میره, بهش میگن مراسم میگیرى؟ میگه نه میریم مشهد.


ضرب المثلهای به روز شده:1-سرش بو پیتزا سبزیجات میده .2- آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب.3-پرادو سواری دولا دولا نمیشه .4-پاتو از پارکتت درازتر نکن. 5- هری پاتر آخرش خوشه


یک کلاغ با یه زرافه عروسی می کنه بچشون کلافه می شه

 

 

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب جالب

 

الان رسيديم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جديد مستقر شديم ..خيلي سرگرم کننده هست اين که واسه ريچارد آشپزي ميکنم ..امروز ميخوام يه جور کيک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده که 12 تا تخم مرغ رو جدا کنين و بزنين ولي من کاسه به اندازه کافي نداشتم واسه همين مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگيرم تا بتونم تخم مرغ ها رو توش بزنم.

 

 

سه شنبه


ما تصميم گرفتيم واسه شام سالاد ميوه بخوريم ..در روش تهيه اون نوشته بود..بدون پوشش سرو شود ..خوب منم اين دستور رو انجام دادم ..ولي ريچارد يکي از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون ..نميدونم چرا هر دو تاشون وقتي که داشتم واسشون سالاد رو سرو ميکردم.. اون جور عجيب و شگفت زده به من نگاه ميکردن

 

 

چهار شنبه

 

من امروز تصميم گرفتم برنج درست کنم و يه دستور غذايي هم پيدا کردم واسه اين کار که ميگفت قبل از دم کردن برنج کاملا شستشو کنين .پس من آبگرمکن رو راه انداخنم و يه حموم و شستشوي حسابي کردم قبل از اين که برنج رو دم کنم..ولي من آخرش نفهميدم اين کار چه تاثيري تو دم کردن بهتر برنج داشت

 

 

پنجشنبه

 

بازم امروز ريچارد ازم خواست که واسش سالاد درست کنم ..خوب منم يه دستور جديد رو امتحان کردم ... تو دستورش گفته بود مواد لازم رو آماده کنين و بعد اونو روي يه رديف کاهو پخش کنين و بزارين يه ساعت بمونه قبل از اين که اونو بخورين ..

خوب منم کلي گشتم تا يه باغچه پيدا کردم و سالادمو روي يه رديف از کاهوهايي که اون جا بود پخش و پلا کردم و فقط مجبور شدم يه ساعت بلاي سرش بايستم که يه دفعه يه سگي نياد اونو بخوره

ريچارد اومد اون جا و ازم پرسيد من واقعا حالم خوبه؟؟

 

نميدونم چرا ؟..عجيبه!!! ..حتما خيلي تو کارش استرس داشته ..بايد سعي کنم يه مقداري دلداريش بدم

 

خاطرات ازدواج

 

جمعه

 

امروز يه دستور غذايي راحت پيدا کردم ..نوشته بود همه مواد لازم رو تو يه کاسه بريز و بزن به چاک ..خوب منم ريختم تو کاسه و رفتم خونه ي مامانم ..ولي فکر کنم دستوره اشتباه بود .چون وقتي برگشتم خونه.. مواد لازم همون جوري که ريخته بودمشون تو کاسه ..مونده بودن

 

 

شنبه


ريچارد امروز رفت مغازه و يه مرغ خريد و از من خواست که واسه مراسم روز يکشنبه اونو آماده کنم ..ولي من مطمئن نبودم که چه جوري آخه ميشه يه مرغ رو واسه يکشنبه لباس تنش کرد و آماده اش کرد ..قبلا به اين نکته تو مزرعه مون توجهي نکرده بودم ولي بالاخره يه لباس قديمي عروسک پيدا کردم و با کفش هاي خوشگلش ..واي من فکر ميکنم مرغه خيلي خوشگل شده بود

وقتي ريچارد مرغه رو ديد ..اول شروع کرد تا شماره 10 به شمردن و ولي بازم خيلي پريشون بود ..

حتما به خاطر شغلشه يا شايدم انتظار داشته مرغه واسش برقصه.

وقتي ازش پرسيدم عزيزم آيا اتفاقي افتاده ؟شروع کرد به گريه و زاري و هي داد ميزد

 

..آخه چــــرا من ؟؟چــــــرا من؟

 

آها ..حتما به خاطر استرس کارشه ..مطمئنم

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

 

توصيه هاي کاربردي،مخصوص پسر هايي که زن گيرشون نميياد:نکته :اين مورد را همه پسر ها بخونند چون شامل همه ميشه.

 

1.اولين دختري که به تورتون خورد ازش شماره بگيرند (ولي چون در اين کار استعداد نداريد بهتره دور اينکار را خط ِ قرمز بکشيد)

 

2.اگه خواستيد دختري را زيره نظر بگيريد (که بيخود کردي) بايد زير چشمي طوري که متوجه شما نشه زيره نظرش بگيري...

 

 


نکته:چون در اين کار هم مثل مورد ِ (1) ..... نداريد ، بهتره عينک بزنيد.

 

3.اگه دختري را ديديد که تنها نشسته سَرِ صحبت را باهاش باز کنيد

و به مورد ِ (1) مراجعه کنيد .

 

 

 

نکته: قبلش دورو بر تان را يه نگاهي بندازيد چون ممکنه يه دفعه اي يه دست از عقب اون گردن ِ نسبتاَ نحيفتان را بچلاند.


4.به هر دختري که رسيديد سلام کنيد و خود را بچه مثبت نشون بديد

ولي مواظب بعضي لنگه کفش ها باشيد.


مطالب خنده دار


5.اگه خواستگاري هر دختري رفتيد و جواب رَد شنيديد نااُميد نشويد خواستگاري يکي ديگه برويد گرچه بازم جوابِ رَد مي شنويد.( پسر بايد پورو باشه)


6.اگه يه دختري را خيلي دوست داريد ولي به شما محل نمي ده، با يه دختره ديگه بيرون بريد طوري که اون شما را ببينه .


 

نکته:که در اين صورت نه تنها به شما ديگه محل نمي ده ،تا کفش هم نثارتان مي کنه.


7.تا مي توانيد سن ازدواج را ببريد بالا چون دخترها،دختر ِنارنج و ترنج اند که ازآفتاب و سايه مي رنجند.

اگرچه ريسکش خيلي بالا است, ممکن ديگه کسي بهتون دختر نده،

چون ترشي هم تاريخ اِنقضا داره,تا يه حدي مي توان تحملش کرد.

 

نکته:در صورت موفّق نشدن در اين مورد يه ظرف حتماً آماده کنيد.

 

 

 

 


حتماً ميپرسي براي چي؟ خوب ديگه، براي ترشي.(ادم كه انقد خرفت نميشه)


8.اينقدر سرِ کوچه و خيابون ها کيشيک نکشيد,که شايد شتر بخت رد بشه و شما بهش التماس کنيد که شايد در خونه شما هم بخوابه .


 

 

 

نکته:ممکنه شتر بخت را با شتر ؟ اشتباه بگيريد واونم بخوابه و ديگه بلند نشه.که در اين صورت(فاتحه مع صلوات)...


9.اگه دانشجو(يا سرباز) هستيد,از خوردن غذاهاي اونجا جداً خود داري کنيد چون همون يه ذرّه همت را هم اَزِتون ميگيره.به جاش موز معجون بخوريد


 

 

 

 

10.اگه قيافه نداري،اشکال نداره عوضش ماشين داري ...

چي؟!!ماشين نداري... اشکال نداره عوضش خونه داري...

بازم چي؟!! خونه هم نداري...خوب مشکلي نيست چون کار ِ،را که داري بعداً هم؛ميشه خونه و ماشين خريد.

واي نگو که کار هم نداري!!! ترشي هم که اُفتادي، پس بهتره بري يه جايي خودت را گمو گور کُني.


مطالب خنده دار


 

 

 

11.يه توصيه : اگه قيافه نداري؛ نري... ابروهات را برداري،صورتت را تيغ بزني، يکمي از لوازم آرايشي مامان جونت کش بري، همين جوري خوبي (فقط يکمي سرو وَعظت را درست کن).


 

 

 

 

12.اگه از دوست دختر و هم دانشجويي به جايي نرسيدي چاره اي نداري جزء اين که، بري سراغ همون دخترها فاميل...


13.اگه از قبل سابقه ات خراب نباشد کارت زياد هم مشکل نيست، ولي... شما که تو 7 آسمون يه ستاره هم نداريد کارتون خيلي مشکله اما من کُمکتان ميکنم :

تنها لطفي که ميتونم بکنم اينه که هُلتون بدم، که در اين صورت هم ممکنه از چاه در بياند و بي يُفتيد تو درّه (خوب عوضش از دست يکي از سيريش ها راحت مي شيم).


 

 

 

 

14.اگه از هيچ کدوم از اين ها به نتيجه نرسيدي حتماً مشکل از خودت است بهتره بري پيشه يه روانپزشک اگه اون گفت مشکلي نداري!!! آخه... پس بد شانس هستي، برو خودت را دخيل کن به يکي از اين امازاده ها شايد حاجت بگيري(ديگه باقيش با خداست و ما هم ديگه دخالت نمي کنيم).

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

مطالب خنده دار

 

پیغام گیر حافظ :


رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!

بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام

زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !

 

 

پیغام گیر سعدی:

 

از آوای دل انگیز تو مستم

نباشم خانه و شرمنده هستم

به پیغام تو خواهم گفت پاسخ

فلک را گر فرصتی دادی به دستم


 

پیغام گیر فردوسی :


نمی باشم امروز اندر سرای

که رسم ادب را بیارم به جای

به پیغامت ای دوست گویم جواب

چو فردا بر آید بلند آفتاب

 

 

پیغام گیر خیام:

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد

ممنون توام که کرده ای از من یاد

رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش

آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!

 

 

پیغام گیر منوچهری :


از شرم به رنگ باده باشد رویم

در خانه نباشم که سلامی گویم

بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت

زان پیش که همچو برف گردد رویم!

 

 

پیغام گیر مولانا :


بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!

شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !

برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود

فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!

 

 

پیغام گیر بابا طاهر:


تلیفون کرده ای جانم فدایت!

الهی مو به قوربون صدایت!

چو از صحرا بیایم نازنینم

فرستم پاسخی از دل برایت !

 

پیغام گیر نیما :


چون صداهایی که می آید

شباهنگام از جنگل

از شغالی دور

گر شنیدی بوق

بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم

در فضایی عاری از تزویر

ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه

پاسخی گیرد ز من از دره های یوش

 

 

پیغام گیر شاملو :


بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت

سنگواره ای از دستان آدمیت

آتشی و چرخی که آفرید

تا کلید واژه ای از دور شنوا

در آن با من سخن بگو

که با همان جوابی گویم

تآنگاه که توانستن سرودی است

 

پیغام گیر سایه :


ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان

دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان

گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد

به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان

 

 

پیغام گیر فروغ :

 

نیستم.. نیستم..اما می آیم.. می آیم ..می آیم

با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم ..می آیم

و آستانه پر از عشق می شود

و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند

سلامی دوباره خواهم داد

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

عاشقانه

 

عزيزم!

مي تواني خوشحال باشي، چون من دختر كم توقعي هستم. اگر مي گويم بايد تحصيلكرده باشي، فقط به خاطر اين است كه بتواني خيال كني بيشتر از من مي فهمي! اگر مي گويم بايد خوش قيافه باشي، فقط به خاطر اين است كه همه با ديدن ما بگويند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هي بالاتر برود!

 

اگر مي گويم بايد ماشين بزرگ و با تجهيزات كامل داشته باشي، فقط به اين خاطر است كه وقتي هر سال به مسافرت دور ايران مي رويم توي ماشين خودمان بخوابيم و بي خود پول هتل ندهيم!

 

اگر از تو خانه مي خواهم، به خاطر اين است كه خود را در خانه اي به تو بسپارم كه تا آخر عمر در و ديوارآن، خاطره اش را برايم حفظ كنند و هرگوشه اش يادآور تو و آن شب باشد!

 

اگر عروسي آن چناني مي خواهم، فقط به خاطر اين است كه فرصتي به تو داده باشم تا بتواني به من نشان بدهي چقدر مرا دوست داري و چقدر منتظر شب عروسيمان بوده اي!

 

اگر دوست دارم ويلاي اختصاصي كنار دريا داشته باشي، فقط به خاطر اين است كه از عشق بازي كنار دريا خوشم مي آيد... جلوي چشم همه هم كه نمي‌شود!

 

اگر مي گويم هرسال برويم يك كشور را ببينيم، فقط به خاطر اين است كه سالها دلم مي خواست جواب اين سوال را بدانم كه آيا واقعا "به هركجا كه روي آسمان همين رنگ است"؟! اگر تو به من كمك نكني تا جواب سوالاتم را پيدا كنم، پس چه كسي كمكم كند؟!

 

اگر از تو توقع ديگري ندارم، به خاطر اين است كه به تو ثابت كنم چقدر برايم عزيزي!

و بالاخره...

 

اگر جهيزيه چنداني با خودم نمي آورم، فقط به خاطر اين است كه به من ثابت شود تو مرا بدون جهيزيه سنگين هم دوست داري و عشقمان فارغ از رنگ و رياي ماديات است.

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

خنده دار

این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد.

ـ با داشتن هیکلی ضایع تی شرت تنگ نپوشن!!!

 

ـ از کلاس پنجم دبستان سه تیغه نکنن و after shave نزنن!!!!

 

ـ جلوی مدرسه دخترانه نایستن و سیگار چاق نکنن!!!!!!!

 

ـ با دیدن یک فروند دختر جو زده نشده و تیکه جواتی بار نکنن!!!!!

 

ـ پس از ورود به دبیرستان سیگاری نشده !!!!!

 

ـ پس از یافتن اولین پشم در بدن خود احساس مردانگی نکنن و به فکر ازدواج نیفتن!!!!!!

 

ـ در مقابل دختر ها احساس بامزه بودن نکنن و شعر نگن!!!!

 

ـ ادعای با معرفتی و با مرامی وخلاف سنگین نکنن!!!!!

 

ـ کت وشلوار صورتی با پیراهن زرد نپوشن و کروات قهوه ای نزنن!!

 

ـ در آن واحدبا N تا دختر رفیق نباشن و به هر N تاشون قول ازدواج ندن!!!!!!!

 

ـ از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینن و خوارومادر ماشین رو به گاء ندن!!!!!!!

 

ـ احساس خوش تیپی نکنن و خود را دختر کش ندونن!!!!!!

 

و از همه مهمتر : پس از خوندن این مطالب جنبه خود را نشون نداده و مرام و با حالی خود را اثبات نکنن!!!!!!!

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

در راستاي اينکه بحران بي شوهري در جامعه امروز بوجود آمده کليه خانمهاي محترم مي تونن از روش هاي زير استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .

 

 

مطالب خنده دار

 

?. روش کوزه ايي:همان روش قرن هاي قديم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه مي رفت پسر به کوزه مي خوره کوزه بشکست و بعد چنين گفته اند که : اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشکست ليلي نتيجه گيري : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشي شدن آبه .

 

 

?. روش عرفاني :چهل شبانه روز جلوي خونه رو آب و جارو ميکني و ده تا شمع روشن ميکني شکلات بين مردم تقسيم ميکني ت مرد آرزوهت بياد. نتيجه گيري : در صورت کمبود شمع ميتونين فانوس هم روشن کنين .

 

 

?. روش سوسکي :بخاطر ترس از يه سوسک که حتي ميتوني خودت اون رو تو خونه يا کوچه کار بزاري همچين محکم ميپري تو بغلش و بهش مي چسبي که هيچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه . نتيجه گيري : با تشکر از کليه سوسک هاي محترم مقيم مرکز و حومه .

 

 

?. روش تيپ :انواع تيپ هاي مختلف روي خودت پياده ميکني بيست و دو کيلو لوازم آرايش روي خودت خالي ميکني و سعي ميکني تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوري که هرکس که تو خيابونه مجبور بشه حتما يک بار شما را نگاه کنه بعد گوشه خيابون مي ايستي تا شوهر مناسب سوارت کنه . نتيجه گيري : خطر احتمال از بين رفتن آبروي چندين و چند ساله تان وجود دارد.

اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نيست اين دفعه !

 

 

?. روش خر خوني : تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بيست کلاس ميشي بلاخره تو کل سال هاي مدرسه يه خر خون ديگه پيدا ميشه که بياد سراغت و باعث بشه که نترشي . نتيجه گيري : اگه شوهر پيدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدين و بعد ترک تحصيل کنين.

 

 

?.روش مايه داري : با دوستان توي انواع پارتي هاي شبانه و پيست هاي اسکي و باشگاه هاي بيليارد و بولينگ هر کوفت و زهر مار ديگري که ميتوني شرکت ميکني و حواست فقط به يه شوهر مناسب هست تا چيز هاي ديگه . نتيجه گيري : سعي کنين هميشه چند ميليون در کيف خود داشته باشين.

 

 

7. روش فاميلي :يه کاغذ بر ميداري و اسم تمام پسرهاي فاميل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردنن رو روش مي نويسي بعد شروع به بررسي و تفکيک ميکني و اونهايي که شرايط را دارن رو انتخاب ميکني و يه برنامه ريزي براي عمليات تاکتيکي که بلاخره يه کدوم رو خفت کني . نتيجه گيري : مي تونين روي يه بچه پنج ساله براي بيست سال آينده برنامه بريزين.

 

 

8. روش نامردي : جلوي يکي از اين ماشين هاي پليس يه دفعه مي پري پسره رو ميگيري تو بغلت و دستت رو ميکني تو دستش و ازش... (سانسور ) ميگيري تا بعد از تعهد توي کلانتري مجبور بشه که باهات ازدواج کنه . البته اين روش براي اونهايي است که از کليه روش هاي بالا نا اميد شده اند

beytoote بازدید : 4 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

مطالب خنده دار

 

دختری با مادرش در رختخواب

 

درددل می کرد با چشمی پر آب

 

گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

 

زندگی از بهر من مطلوب نیست

 

گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

 

روی دستت باد کردم مادرم!

 

سن من از بیست وشش افزون شد

 

دل میان سینه غرق خون شد

 

هیچ کس مجنون این لیلا نشد

 

شوهری از بهر من پیدا نشد

 

غم میان سینه شد انباشته

 

بوی ترشی خانه را برداشته!

 

مادرش چون حرف دختش را شنفت

 

خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

 

دخترم بخت تو هم وا می شود

 

غنچه ی عشقت شکوفا می شود

 

غصه ها را از وجودت دور کن

 

این همه شوهر یکی را تور کن!

 

گفت دختر ،مادر محبوب من!

 

ای رفیق مهربان و خوب من!

 

گفته ام با دوستانم بارها

 

من بدم می آید از این کارها

 

در خیابان یا میان کوچه ها

 

سر به زیر و با وقارم هر کجا

 

کی نگاهی می کنم بر یک پسر

 

مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟

 

غیر از آن روزی که گشتم همسفر

 

با سعیدو یاسر و ایضا صفر

 

با سه تاشان رفته بودم سینما

 

بگذریم از مابقی ماجرا!

 

یک سری هم صحبت صادق شدم

 

او خرم کرد آخرش عاشق شدم

 

یک دو ماهی یار من بود و پرید

 

قلب من از عشق او خیری ندید

 

مصطفای حاج علی اصغر شله

 

یک زمانی عاشق من شد،بله

 

بعد جعفر یار من عباس بود

 

البته وسواسی وحساس بود

 

بعد ازآن وسواسی پر ادعا

 

شد رفیقم خان داداش المیرا

 

بعد او هم عاشق مانی شدم

 

بعد مانی عاشق هانی شدم

 

بعدهانی عاشق نادر شدم

 

بعد نادر عاشق ناصر شدم

 

مادرش آمد میان حرف او

 

گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!

 

گرچه من هم در زمان دختری

 

روز و شب بودم به فکر شوهری

 

لیک جز آن که تو را باشد پدر

 

دل نمی دادم به هرکس اینقدر

 

خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی

 

واقعا که پوز مادر را زدی

beytoote بازدید : 6 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

خواص ازدواج

 

خانم ها:


_ قبل از ازدواج وزن ايده‌آل با چهره‌اي بشاش، بعد از ازدواج چاق و افسرده و منزوي. نتيجه‌گيري اخلاقي: آمادگي بدن در مقابله با روزهاي سخت

 

 

_ قبل از ازدواج ايستادن در صف سينما و استخر، بعد از ازدواج ايستادن در صف شير و گوشت. نتيجه‌‌گيري اخلاقي: آموزش ايستادگي

 

 

_ قبل از ازدواج تعطيلات رفتن به ديزين واسكي، بعد از ازدواج در تعطيلات شست و شوي خانه و لباس. نتيجه‌گيري اخلاقي: پر شدن اوقات‌فراغت

 

 

_ قبل از ازدواج نوشتن كتاب شعر و رمان، بعد از ازدواج نوشتن داستان پرنده در قفس. نتيجه‌گيري اخلاقي: شهرت بادآورده

 

 

_ قبل از ازدواج صحبت تلفني بي‌‌محاسبه زمان، بعد از ازدواج اتهام به پرحرفي حتي براي ده دقيقه. نتيجه‌گيري اخلاقي: حفظ عضلات صورت

 

 

_ قبل از ازدواج رفتن به سفرهاي هفتگي، بعد از ازدواج در حسرت رفتن به پارك سر كوچه.‌ نتيجه‌گيري اخلاقي: در امنيت كامل به سر بردن

 

 

 

 

آقایان :

 

قبل از ازدواج خوابيدن تا لنگ ظهر، بعد از ازدواج بيدار شدن زودتر از خورشيد. نتيجه‌گيري اخلاقي: سحرخيز شدن

 

 

_ قبل از ازدواج رفتن به سفر بي‌‌اجازه، بعد از ازدواج رفتن به حياط بااجازه. نتيجه‌گيري اخلاقي: كسب اعتبار

 

 

_ قبل از ازدواج خوردن بهترين غذاها بي‌‌‌‌منت، بعد از ازدواج خوردن غذاهاي سوخته با منت. نتيجه‌گيري اخلاقي: تقويت‌ معده

 

 

_ قبل از ازدواج استراحت مطلق بي‌‌جر و بحث، بعد از ازدواج كار كردن در شرايط سخت. نتيجه‌گيري اخلاقي: ورزيده شدن

 

 

_ قبل از ازدواج آموزش گيتار و سنتور و... بعد از ازدواج آموزش بچه‌داري و شستن ظرف. نتيجه‌گيري اخلاقي: همدردي با خانم‌ها

 

 

_ قبل از ازدواج گرفتن پول تو جيبي از پاپا، بعد از ازدواج دادن كل حقوق به خانم. نتيجه‌گيري اخلاقي: مستقل شدن

beytoote بازدید : 3 سه شنبه 18 تیر 1392 نظرات (0)

 

ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد

 

ازدواج : قمار زندگي است و در قمار برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند

 

الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را

 

اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميدان


ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد تازه اش دارد رفتار كند

 

زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال

 

بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند

 

بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر

 

چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند

 

خسيس : كسي كه وقتي خانه اش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود

 

خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت

 

دست : عضوي كه در سينما نزد بند نمي شود

 

دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود

 

رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است

 

سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا" انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست

 

سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند


عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد تازه تري پيدا كرد

 

سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش اورا مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود

 

سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود

 

مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند

 

معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود

 

موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند

 

هالو : شوهري كه دستكش ظرفشويي را بجاي اندازه دست خودش اندازه دست خانم بخرد.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 78
  • بازدید کلی : 460